Quantcast
Channel: وبلاگ اختصاصي روستاي بنار آب شيرين
Viewing all 2162 articles
Browse latest View live

آشنايي با بنار آب شيرين قسمت سي و پنجم

$
0
0

 دين و مذهب  17 


روضه خواني  بخش اول


روضه خواني از اقدامات پرسابقه اي است که اگرچه در بنار قدمتي بسيار طولاني دارداما تعزيه نسبت به آن از اقبال عمومي بيشتري برخوردار است  .  درگذشته ، روضه بيشتر در منزل شخصي افراد در اتاق هاي مُضيف (بعد ها به مجلسي تغيير نام يافت ) يا دروازه ها و يا زير درختان کـُنار  يا در کـِنار بقعه ي محمد ترک خوانده مي شد اما امروزه بيشتر اين مراسم در حسينيه ي ها برگزار مي شود . مراسم روضه خواني معمولا در دهه ي اول محرم يا دهه ي آخر صفر و صبح و عصر و شب ( درمجموع روزي سه نوبت ) انجام مي گيرد . گاهي مدت زمان روضه خواني بيشتر مي شود و به ماه هاي ديگر مي کشد اما بهار روضه در اين چند ماه مخصوصا ماه محرم است . 


درگذشته قبل از هرمجلس روضه ، يک نفر ذکر مي کرد تا مردم با خبر شوند که قرار است روضه خواني انجام شود . ذکر ، اعلان روضه خواني براي روستا بود . در طول سال ، حداقل در سه ماه محرم ، صفر و رمضان و هرماه حداقل يک دهه و درهردهه روزي سه بار ذکر يا حسين در فضاي بنار مي پيچد . براي اين منظور ، يک نفر به بالاي خانه اي که قرار بود در آن روضه خواني شود مي رفت و با آواز و آهنگ خاصي که هميشه يکسان است شعرهاي ذکر را مي خواند . ذکر به وسيله ي شخصي کامل و مومن انجام مي گرفت . شعر ها ي ذکر چنين است :


حسينم وا حسينم وا حسينا


تعالي للعزا نبکي حسينا


به هر جا مي شود ذکر حسين راست


جناب مادرش زهرا در آن جاست


اگر کشتند چرا خاکش نکردند


کفن بر جسم صد چاکش نکردند


اجراي هر مصراع از اين شعر با آهنگ خاص ، نزديک به 30 ثانيه به طول مي انجاميد . چون از نظر نت نمي توانم آن را بنويسم ، لذا يک مصراع آن را بر اساس خواندن خودم  توضيح مي دهم :


(حسينَ َ َ َ م - 8   ثانيه با چهار تحرير ) تنفس کوتاه ( وا - 1 ثانيه به دو تحرير ) بلافاصله ( حسي ي ي ي - 7 ثانيه با دو تحرير ) تنفس کوتاه ( نَ َ َم واحسي ي ي ي – 4 ثانيه با دو تحريردر نَ) نا (2 ثانيه )


در پايان ، شخص ذکرکننده از خانه پايين مي آمد و مردم کم کم به محلي که ذکر شده بود روي مي آوردند . علاوه بر مردان ، زنان مسن و ميان سال نيز براي شنيدن روضه مي شتافتند . براي خواندن روضه ، در خانه ها که منبر نبود ، از چيزي هايي ديگرمانند  کرسي  استفاده مي شد  که معمولا  آن را با پتو مي پوشاندند . قبل از شروع روضه ، گاهي کسي پيش خواني مي کرد يعني با خواندن شعرهايي مناسب يا روضه اي بسيار کوتاه ، زمينه را براي شنيدن اصل مطلب فراهم مي نمود . بعضي وقت ها نيز پا منبري انجام مي گرفت بدين گونه که جمعي از افراد خوش صدا و دانا ، کنار منبر گرد آمده و به خواندن نوحه هاي دسته جمعي مي پرداختند تا مجلس را آماده ي شنيدن سخنان روضه خوان کنند . استاد ايرج افشار سيستاني در کتاب نگاهي به بوشهر جلد دوم صفحه ي 659 مي نويسد : « پيش از شروع وعظ و روضه خواني در مساجد ، سرود مذهبي خاصي به طور دسته جمعي مي خوانند که به آن پا منبري مي گويند »  . 


آشنايي با بنار آب شيرين قسمت سي و پنجم / محمد غلامي

$
0
0

 دين و مذهب  17 


روضه خواني  بخش اول


روضه خواني از اقدامات پرسابقه اي است که اگرچه در بنار قدمتي بسيار طولاني دارداما تعزيه نسبت به آن از اقبال عمومي بيشتري برخوردار است  .  درگذشته ، روضه بيشتر در منزل شخصي افراد در اتاق هاي مُضيف (بعد ها به مجلسي تغيير نام يافت ) يا دروازه ها و يا زير درختان کـُنار  يا در کـِنار بقعه ي محمد ترک خوانده مي شد اما امروزه بيشتر اين مراسم در حسينيه ي ها برگزار مي شود . مراسم روضه خواني معمولا در دهه ي اول محرم يا دهه ي آخر صفر و صبح و عصر و شب ( درمجموع روزي سه نوبت ) انجام مي گيرد . گاهي مدت زمان روضه خواني بيشتر مي شود و به ماه هاي ديگر مي کشد اما بهار روضه در اين چند ماه مخصوصا ماه محرم است . 


درگذشته قبل از هرمجلس روضه ، يک نفر ذکر مي کرد تا مردم با خبر شوند که قرار است روضه خواني انجام شود . ذکر ، اعلان روضه خواني براي روستا بود . در طول سال ، حداقل در سه ماه محرم ، صفر و رمضان و هرماه حداقل يک دهه و درهردهه روزي سه بار ذکر يا حسين در فضاي بنار مي پيچد . براي اين منظور ، يک نفر به بالاي خانه اي که قرار بود در آن روضه خواني شود مي رفت و با آواز و آهنگ خاصي که هميشه يکسان است شعرهاي ذکر را مي خواند . ذکر به وسيله ي شخصي کامل و مومن انجام مي گرفت . شعر ها ي ذکر چنين است :


حسينم وا حسينم وا حسينا


تعالي للعزا نبکي حسينا


به هر جا مي شود ذکر حسين راست


جناب مادرش زهرا در آن جاست


اگر کشتند چرا خاکش نکردند


کفن بر جسم صد چاکش نکردند


اجراي هر مصراع از اين شعر با آهنگ خاص ، نزديک به 30 ثانيه به طول مي انجاميد . چون از نظر نت نمي توانم آن را بنويسم ، لذا يک مصراع آن را بر اساس خواندن خودم  توضيح مي دهم :


(حسينَ َ َ َ م - 8   ثانيه با چهار تحرير ) تنفس کوتاه ( وا - 1 ثانيه به دو تحرير ) بلافاصله ( حسي ي ي ي - 7 ثانيه با دو تحرير ) تنفس کوتاه ( نَ َ َم واحسي ي ي ي – 4 ثانيه با دو تحريردر نَ) نا (2 ثانيه )


در پايان ، شخص ذکرکننده از خانه پايين مي آمد و مردم کم کم به محلي که ذکر شده بود روي مي آوردند . علاوه بر مردان ، زنان مسن و ميان سال نيز براي شنيدن روضه مي شتافتند . براي خواندن روضه ، در خانه ها که منبر نبود ، از چيزي هايي ديگرمانند  کرسي  استفاده مي شد  که معمولا  آن را با پتو مي پوشاندند . قبل از شروع روضه ، گاهي کسي پيش خواني مي کرد يعني با خواندن شعرهايي مناسب يا روضه اي بسيار کوتاه ، زمينه را براي شنيدن اصل مطلب فراهم مي نمود . بعضي وقت ها نيز پا منبري انجام مي گرفت بدين گونه که جمعي از افراد خوش صدا و دانا ، کنار منبر گرد آمده و به خواندن نوحه هاي دسته جمعي مي پرداختند تا مجلس را آماده ي شنيدن سخنان روضه خوان کنند . استاد ايرج افشار سيستاني در کتاب نگاهي به بوشهر جلد دوم صفحه ي 659 مي نويسد : « پيش از شروع وعظ و روضه خواني در مساجد ، سرود مذهبي خاصي به طور دسته جمعي مي خوانند که به آن پا منبري مي گويند »  . 

آشنايي با بنار آب شيرين قسمت سي و ششم / محمد غلامي

$
0
0

 دين و مذهب  18


روضه خواني  بخش دوم


قبل از شروع روضه ، پذيرايي انجام مي گرفت . پذيرايي  ، منحصر به قهوه و قليان بود . قهوه بدون قند مصرف مي شد ولي به مرور زمان ، چاي نيز جاي خود را در اين مجالس باز کرد و با آمدن آن ، قند نيز وارد شد و خوردن قهوه با قند نيز رايج گرديد .


هر روضه چند مرحله دارد :


مقدمه : در اين قسمت روضه خوان بنا به تجربه يا مهارتي که دارد ، براي وارد شدن به مبحثي آموزنده و ديني ، حديثي را طرح مي کند يا موضوعي را پيش مي کشد و براي جمع کردن افکار پراکنده ي مستمعان ، يا به دست گرفتن رشته ي سخن ، از صلوات استفاده مي کند .


گريز : پس از ورود به بحث و توضيح مقدمات ، به هر صورت ممکن اما به طور منطقي ، به صحراي کربلا وصل مي شود و ماجراي جانبازي و شهادت امام حسين (ع) و يارانش را طرح مي کند . اوج هيجان مجلس نيز در همين قسمت است .


دعا : روضه خوان معمولا با صدايي آرام تر با فرستادن لعنت به قوم ظالمين ، به مردم حالي مي کند که روضه تمام شده است . او مي گويد : الي لعنت الله علي قوم الظالمين . سپس بدون وقفه به دعا مي پردازد و همه ي حاضران نيز دست بالا برده و آمين مي گويند . پس از آن ، با ذکر فاتحه اي روضه را خاتمه مي دهد .


زيارت نامه : در فاصله اي که مردم و روضه خوان مشغول خواندن فاتحه هستند ، همه در جاي خود نشسته اند . پس از آن روضه خوان بلند شده و ديگران نيز بر مي خيزند و زيارت نامه توسط روضه خوان خوانده مي شود . مردم هم به پيروي از او ،  اول رو به قبله  )  مدينه ) ايستاده و مي خوانند :


اَلسَّلامُ عَلَيکَ يا رسول اللّه اَلسَّلامُ عَلَيکَ يا نبي الله اَلسَّلامُ عَلَيکَ يا خاتم النبيين  اَلسَّلامُ عَلَيکَ يا سيدالمرسلين اَلسَّلامُ عَلَيکَ يا فاطِمَةَ الزَّهراء سَيِّدَةَ نِساءِ العالَمينَ وَ رَحمَةُ اللهِ وَ بَرَکاتُهُ ، سپس رو به شمال ( کربلا و نجف ) کرده و مي گويند :  « اَلسَّلامُ عَلَيکَ يا اميرالمومنين يا وصي رسول رب العالمين.  اَلسَّلامُ عَلَيکَ يا اَباعَبدِالله اَلسَّلامُ عَلَيکَ يَابنَ رَسوُلِ الله اَلسَّلامُ عَلَيکَ يَابنَ اَميرِالمُؤمِنينَ وَابنَ فاطِمَةَ الزَّهراء سَيِّدَةَ نِساءِ العالَمينَ اَلسَّلامُ عَلَيکَ يا اباالفضل العباس يا باب الحوايج  اَلسَّلامُ عَلَيکم وَ رَحمَةُ اللهِ وَ بَرَکاتُهُ »   سپس شرق ( مشهد ) چرخيده و مي خوانند : « اَلسَّلامُ عَلَيکَ يا غَريبَ الغُرَباء اَلسَّلامُ عَلَيکَ يا مُعينَ الضُّعَفاءِ وَ الفُقَراء اَلسُّلطانَ اَبَاالحَسَنِ عَليَّ بنَ موُسَي الرِّضا وَ رَحمَةُ اللهِ وَ بَرَکاتُهُ » و دوباره رو به قبله (کعبه ) برگشته و مي گويند : « اَلسَّلامُ عَلَيکَ يا مَولانا يا صاحِبَ الزَّمان اَلسَّلامُ عَلَيکَ يا خَليفَةَ الرَّحمنِ اَلسَّلامُ عَلَيکَ ياشَريکَ القُرانِ عَجَّلَ اللهُ تَعالي فَرَجَهُ وَ سَهَّلَ اللهُ مَخرَجَهُ وَ رَحمَةُ اللهِ وَ بَرَکاتُهُ » و زيارت نامه را تمام مي کنند . معمولا در هنگام خواندن زيارت نامه ، دست ها را به سينه مي گذارند .


برخي از روضه خوان ها از روي کتاب مي خواندند . در فصل هاي کار و زمان کشاورزي ، روضه خواني بيشتر در شب ها انجام مي گرفت . بعضي از افراد ، روضه خواني را ادامه دادند تا اين که به عنوان حرفه اي برايشان درآمد و آوازه ي آنان از مرز روستاهايشان گذشت و براي خواندن به روستاهاي ديگر نيز دعوت شدند تا جايي که براي آن ها نوبت مي گرفتند . يکي از معروف ترين اين افراد ، حاج احمد الهياري فرزند ملا حسن از روستاي زيارت دشتستان بود . حاج احمد روضه هايش با توجه به روحيات پيران و خواست آنان بود لذا هم رعايت حوصله ي مردم را مي کرد و هم به خوبي مي دانست که در کجا چه روضه اي را بخواند


بعد از انقلاب ، به مرور ، سازمان هاي تبليغات ، براي روستاها نيز روحاني فرستادند و کم کم بازار روضه خوانان محلي سردتر شد . به همين دليل ، روضه خوانان محلي بيشتر در منازل افراد و روحانيون اعزامي ، در حسينيه ها و مساجد خواندند .


بانيان روضه معمولا افراد ميان سال به بالا بودند ، دوست داشتند که روضه خوان در حرف هايش از مرز مذهب بيرون نگذرد و به سياست نپردازد به همين جهت در مراسم روضه خواني بعد از انقلاب که روضه با چاشني سياست آميخت ، پيران کمتر شرکت داشتند .


روضه در بنار چند صورت خاص دارد . يکي روضه هايي است که ايام محرم الحرام خوانده مي شود و روحانيون اعزامي به بنار در حسينيه ي بنار مي خواند . ديگر روضه هايي است که در ديگر ماه ها انجام مي گيرد و بيشتر روضه خوانان محلي دعوت مي شوند و گاه در مسجد و گاه در منازل شخصي مي خوانند . سومين شکل روضه در بنار ، روضه هايي است که در مراسم فاتحه ي افراد خوانده مي شود . اين روضه در نيم ساعت پاياني مراسم فاتحه انجام مي پذيرد و پس از خواندن زيارت نامه ، مجلس عملا خاتمه مي يابد .


_______________


 


بخش زيارت نامه بر اساس گفته هاي آقاي محمد جعفر اياره انتخاب شده است .

آشنايي با بنار آب شيرين قسمت سي و هفتم / محمد غلامي

$
0
0

دين و مذهب  19 


روضه خواني بخش سوم


توضيح : دوستان عزيز موارد اصلاحي را براي ما بفرستيد تا مطالب دقيق تري براي منابع  آيندگان به جا بگذاريم . سپاس


براي روضه خواندن ، هيچگاه شرط پول نمي کردند و معتقد بودند که اگر کسي بگويد در قبال اين مجلس روضه اينقدر پول مي خواهم ، فعل حرامي را انجام داده است . پس از اتمام روضه خواني و در آخرين جلسه ، مردم « ريز » مي کردند . ريز کردن به صورت بود که هنوز مجلس روضه پراکنده نشده بود و مردم نشسته بودند که يک نفر برمي خواست و در مقابل مردم مي رفت و هر کسي هر مقدار پولي که دلش مي خواست کمک مي کرد و يا وعده مي داد و به اين وسيله مبلغي جمع مي شد و به روضه خوان مي دادند . باني روضه يا به صورت دايم و هرساله روضه خواني داشت يا اين که به صورت مقطعي بود . بعضي از مردم براي حل شدن مشکلاتشان ، تعداد مشخصي مجلس زبان مي زدند ( نذر مي کردند) و در پايان روضه ، مبلغي تقريبي که عرف هر زمان بود را به روضه خوان مي دادند . گاهي نيز مبلغي را مشخص مي کردند و به روضه خوان مي دادند بدون اين که بخواهند در منزلشان روضه اي برگزار شود .


تاريخچه ي روضه خواني :


براي استناد به تاريخ روضه حکايتي را نقل مي کنم :  محب بي باک فرزند قايد عوض  برايم تعريف کرد و گفت روزي در آقا محمد ترک بوديم و محوطه مملو از افرادي بود که از بنار آمده بودند تا روضه اي را بشنوند . کربلايي خدارحم فرزند محمد جعفر  ، مشهدي عبدالعلي را صدا زد و گفت يادم مي آيد که کوچک بودم و با جمعي به همين جا آمده بوديم تا به روضه اي گوش بدهيم . يکي از حاضران  ( محب نامش را به من گفته ولي الان ياد داشت هايم  را در اختيار و در آينده ويرايش مي کنم ) ديگري را صدا زد و گفت يادت هست روزي با جمع مردم آمده بوديم اينجا تا روضه گوش کنيم ؟ حالا در آن جمع فقط من و تو زنده ايم و بقيه مرده اند . و حالا فقط من و تو ( کربلايي خدارم و مشهدي عبدالعلي ) از جمع  آن روز زنده ايم . با توجه به اين داستان ، اگر تولد کربلايي خدارحم را نيمه ي قرن پيش حدس بزنيم ( 1250 )، و اگر سن دو نفري که تا کودکي کربلايي خدارحم از جمع قبلي مانده و حکايت را گفته اند تقريبا 70 سال فرض کنيم ،  با وجودي که روضه خواني عمري بلند دارد اما تقريبا از سال 1180 شمسي مستند است .


بانيان روضه :


يکي از بانيان قديمي روضه ، کربلايي خدارحم فرزند محمد جعفر بود . او درحدود سال 1300 شمسي ، مجالس را برگزار مي کرد . پس از آن حاج شيخ علي مظاهري و به نيابت از ايشان علي آزاد بود . در بين افراد نسل بعد ، محمد جعفر غلامي و نسل امروزي تر ، باقر بوستاني ، حيدر باقري  و حاج ابراهيم شجاعي بودند . از افراد جوان تر نيز مي توان از محمد تقي باقري نام برد . در ضمن محمد رضا باقري فرزند حيدر نيز همه ساله پذيراي روحانيوني است که ايام محرم الحرام به بنار اعزام مي شوند .   ديگران نيز به صورت پراکنده باني بوده اند .


روضه خوانان :


از روضه خواناني که از جايي ديگر به بنار آمده و روضه خوانده اند ،  يکي آخوند پلي بود . چون پشت گردنش پل (غده  ) درست شده بود به همين دليل اين نام را به او داده بودند .  ديگر حاج احمد الهياري که شرح آن در بخش پيشين آمد  و هردو نفر ساکن روستاي زيارت بودند . يکي از بستگان علي آزاد نيز بارها به بنار آمد و روضه خواند  و امروزه نيز هر سال روحانيون اعزامي از حوزه هاي علميه در ماه محرم به بنار مي آيند . چند سال پيش آقاي زارع از علامرودشت فارس و امسال نيز  آقاي حاج سيد علي عمادي مجد حافظ تمام قرآن  از قم ،  تا اين تاريخ ، آخرين نفر از آن گروه هستند . فرق عمده ي روحانيون محلي با روحانيون اعزامي در اين است که روحانيون اعزامي ، علاوه بر روضه خواني ، نماز جماعت را نيز برگزار مي کنند .


روضه خوانان معروف بنار عبارت بودند از:


1-       کربلايي رضا فرزند حيدر برادر هاشم زماني . او معمولا هر دو سال يک بار به کربلا مي رفت و ارادت خاصي به امام حسين(ع) داشت . وي کلمات را به آهستگي و تمانينه ادا مي کرد و از روي کتاب روضه مي خواند .


حکايت :


نقل است که روزي کربلايي رضا فرزند حيدر مي خواست روضه بخواند . مردم همه نشسته و سراپا گوش بودند . او در ابتداي سخن ، بسم الله را بسيار کشيد . کربلايي  مراد زماني که شوخ طبع  بود فورا گفت : براي رحمان و رحيمش برويد لحاف ها را بياوريد . (يعني تا موقع خواب به طول مي انجامد ) . او نيز گفت : اگر سگي هم از  کنارت بگذرد و درّي در دهان داشته باشد و بيندازد  ،  آن را حلال کن و بردار .


2-       حاج علي صديقي . ايشان گاه گاهي روضه خواني کرده اما به نام روضه خوان معروف نبود .


3-       کربلايي عبدالله شجاعي فرزند ملا علي . وي نيز گاه گاهي روضه خوانده است .


4-       ابراهيم ابراهيمي فرزند فتح الله . وي اگرچه گاه گاهي روضه خوانده اما به تعزيه خوان معروف بود .


5- حاج ابراهيم جاودان فرزند غلامحسين . وي از روضه خوان هاي معروف بنار بود اما  از روي کتاب روضه مي خواند .


6- محمد جعفر غلامي فرزند حسين وي هم از روي کتاب و گاهي هم از حفظ روضه مي خواند .


پس از اين نسل ، در بنار روضه خوان نبوده و هميشه از جاهايي ديگر روضه خوان آمده است .


_____________


 


اين بخش بر اساس گفتار محب بي باک فرزند عوض ، حسن بي باک فرزند محب ، محمد جعفر غلامي فرزند حسين  و حاج حسين عوضي بناري فرزند غلامحسين تنظيم شده است .

آشنايي با بنار آب شيرين قسمت سي و هشتم / محمد غلامي

$
0
0

 دين و مذهب  20


مکتب خانه بخش اول


مدرسه به شکل امروزي ، از سال 1342 در بنار بنا نهاده شد اما پيش از آن تاريخ نيز تعدادي از بچه هاي بنار براي آموختن سواد به زيارت مي رفتند ، با توجه به اين که در سال 1319 در زيارت مدرسه داير شده ، مي توان گفت که قريب 75 سال است که فرزندان دهستان زيارت به صورت امروزي با سواد شده اند . پيش از اين تاريخ ، سواد از طريق مکتب خانه ها گسترش مي يافت . گرفتاري ها وروزمره گي هاي مردم از يک طرف و سخت گيري هاي سنگين در مکتب خانه ها باعث شده بود تعداد معتنابهي از کودکان ، از ترس فلک شدن ، يا به مکتب نروند و يا از مکتب فرار کنند . آخوند وقتي سوالي را مي پرسيد که شاگرد مکتبي از جوابش عاجز مي ماند ، او را فلک مي کرد . بدين گونه که پايش را به چيزي مي بستند يا چند نفر پاي او را مي گرفتند و آخوند با ترکه به کف پايش مي کوبيد . به همين دليل ، شاگرد مکتبي هرگز تجديدي نداشت . يا قرآن و ساير کتب معمول را مي آموخت و موفق مي شد يا از مکتب خانه فرار مي کرد . اما با توجه به پايبندي مردم به دين ، هرکسي سعي مي کرد فرزندش را به هرنحوي شده به مکتب بفرستد وقرآن خوان کند . از بين شاگردان مکتبي ، برخي که داراي صوت خوش و تلفظ صحيح تري بودند ، در مجالس خاص قرآن خواني شرکت بيشتر داشتند . به افرادي که با سواد مي شدند و مي توانستند قرآن بخوانند و خط بنويسند  ، ملا مي گفتند . صفت ملا پيش از نام تعدادي از مردم چند نسل پيشين بنار است که اين خود ميزان علاقمندي آنان به دين را نشان مي دهد . در مکتب خانه ها ، به جزء 30 قرآن (عم جزء) « سوره خـُرده » مي گفتند و ابتدا آنان را فرا مي گرفتند . براي ياد گرفتن قرآن ، اصول خاصي رعايت مي شد بدين نحو که هر کلمه را بايد اول هجوه مي زدند و بعد مي خواندند . هجوه همان هجي کردن به گويش محلي و درواقع ، اسپل در زبان انگليسي است . هجي کردن يعني حروف و حرکات واعراب کلمه اي راجداکردن مثلا به جاي  حسن بگوييم : ح زبرح س زبرس ن ساکن .


آقاي رضا نباتي در وبلاگ فرهنگ آموزش قرآن در آموزش و پرورش ايران ، مطالب مبسوطي تحت عنوان آموزش قرآن در نظام مکتب خانه اي نوشته اند که خلاصه اي از آن را در اينجا نقل مي کنيم : « در مكتب خانه معمولا يك پيرمرد  ….  قرآن را از روي عم جزء (جزوه هايي كه حاوي جزء سي ام قرآن است و به اين جهت كه با سوره « عم يتسائلون » شروع مي شود، عم جزء مي گويند.) آموزش مي داد. شاگردان هر روز قرآن مي خواندند و با تمرين و تكرار آيات به روش هجي كردن و مقابله (هم خواني) قرآن در محضر استاد, قرآن را ياد مي گرفتند. براي مثال ، عبارت « قل اَعوذُ » با اين شكل هجي مي شد : قاف پيش لام : قُل ،  الف زبر : اَ ،  عين و واو پيش : عو ،  ذال پيش :  ذُ  =  قُل اَعـوذُ اين مكتب ها در منزل شخصي بوده و ...  زيرانداز هر يك از نو آموزان متعلق به خودشان .... » بود ...  .... هرگاه آخوند وارد مكتب مي شد شاگردان به سرعت از جا بلند شده .... و بعد از آن هرشاگردي درجاي مخصوص خود مي نشست.  ... آخوند در بالاترين مكان اتاق معمولاً روي يك تخت پوست و يا تشكچه مي نشست و معمولاً چوب بلندي نيز در كنارش بود تا اگر شاگردي به درس توجه نداشت تذكر لازم را با حركت چوب به او بدهد. ... مراحل آموزش قرآن در مکتب : آموزش قرآن در مكتب خانه سه مرحله داشت :


مرحله اوّل, يادگيري حروف الفبا : آخوند (ملا) اين حروف را به ترتيب به صورت سرمشق براي شاگردان مي خواند تا آن ها با حروف آشنا شده و آنها را ياد بگيرند.


 مرحله دوّم, آموزش يادگيري صدا ها : آخوند يا خليفه زير و زبر ( مصوت ها ) را به ترتيب روي همه حروف الفبا كه در مرحله اوّل آموزش داده شده بود قرار مي داد و سپس از شاگردان به روش زيرمي پرسيد : الف و شاگردان فوراً جواب مي دادند الف دو زبر«اٌ» و دو زير «اٍ»  و....


مرحله سوّم, آموزش عبارت (هجي كردن ) : در اين مرحله آخوند با هجي كردن كلمات و آموزش طريقه هجي كردن، خواندن را براي شاگردان, ساده مي كرد. مانند الف به زِبَر اُ «بُ» ، جيم دال زِبَر جد «ابجد». پس از اين كه شاگردان مي توانستند كلمات را به صورت روان بخوانند ملّا تدريس عمّ جزء را شروع مي كرد. بچه هايي كه از نظر هوش ومعلومات بالاتر بودند و درس شان را خوب يادمي گرفتند ...  از طرف ملّا, مأمور آموزش درس به ديگران بودند.... » *


__________________


·        وبلاگ فرهنگ آموزش قرآن در آموزش و پرورش ايران . رضا نباتي


 


 

آشنايي با بنار آب شيرين قسمت سي و نهم / محمد غلامي

$
0
0

 دين و مذهب 21


مکتب خانه  بخش دوم 


كسروي در کتاب «تاريخ مشروطيّت» نوشته است: « در ايران مقارن نهضت آزادي خواهي دو نوع مدرسه وجود داشت, يكي مدارس قديمه كه در غالب شهرها وجود داشت و ديگري مكتب هايي كه جز طبقات ممتاز و توانگران كسي فرزند خود را براي درس خواندن به آنجا نمي فرستاد. در اين مكاتب با اسلوبي غلط الفبا را مي آموخته، سپس قرآن وگلستان (سعدي) ، به آنان آموزش داده مي شد. شاگردان روي دشكچه بر زمين پهلوي هم مي نشستند و آخوند درجاي بلندتر مي نشست و به يكايك شاگردان درس مي داد و درس پس مي گرفت و كساني كه وظيفه خود را انجام نمي دادند به دست و پاي آنها چوب مي زدند. ... » - رضا نباتي .  وبلاگ فرهنگ آموزش قرآن در آموزش و پرورش ايران .


گاهي ممکن بود کسي  نزد يک آخوند چيزي ياد نگيرد . چنين شخصي يا ترک آموزش مي کرد و يا اين که نزد آخوندي ديگر مي رفت به همين دليل کم نبودند افرادي که در مکتب چند آخوند نشسته تا قرآن آموختند .  گاهي نيز شاگرد ،  به روستاهاي مجاور مي رفت و به آموزش ادامه مي داد  .  وقتي آموزش قرآن به پايان مي رسيد و شاگرد اصطلاحا قرآن را ختم مي کرد ، براي آخوند هديه اي مي برد .


زيارت مرکز دهستان و خان نشين بود . يکي از حافظان قرآن در زيارت که مي توان نامش را در فهرست بزرگان دشتستان دراين رشته نوشت  ، کل مح تقي  (کربلايي محمد تقي ) بود . او از دوران کودکي بر اثر بيماري از ناحيه ي دوچشم کور شده بود . ابراهيم ابراهيمي برايم تعريف کرد که کل محمد تقي مشغول خواندن قرآن مي شد . وقتي که خسته مي شد ، مي خوابيد . پس از بيدار شدن از خواب ، ادامه ي قرآن را پي مي گرفت و به اين ترتيب آن را ختم مي کرد . در پاره اي از موارد که در زمينه هاي قرآني سوالي لاينحل مي ماند ، کسي را از بنار به زيارت مي فرستادند تا از کربلايي محمد تقي پاسخ بياورند . بي ترديد وجود چنين شخصيتي در منطقه ، مستقيم و غير مستقيم تاثير غير قابل انکاري بر مردم داشته است .


  آخوند عبدالحسين تنگ ارمي اهل تنگ ارم دشتستان است .  مي توان حدس زد که ايشان به درخواست کدخداي بنار و اوايل 1300 شمسي در بنار مکتب داشته است .


 آخوند کل غلامعلي  حسامي نيز از زيارت آمده بود که پس از آخوند عبدالحسين تنگ ارمي فرزندان بنار را قرآن خوان کند  . مي توان حدس زد که درآمدن وي در دهه هاي 30 و 40 شمسي بوده است .


درهمين دوران آخوندي به نام آخوند احمد از اهالي دشتي اسماعيل خاني به صفي آباد آمده بود و تعداد کمي از بچه هاي بنار ، نزد او نيز قرآن آموخته اند .


 در وقفه اي چندين ساله ، کسي در بنار مکتب نداشته به همين دليل مردم بنار بچه هاي خود را به بنار سليماني و نزد آخوند موعلي مي فرستادند . اين ارتباط تا دهه ي 50 شمسي وجود داشته است .


 در دهه ي 60 به بعد  آخوند ابراهيم زماني به کودکان بنار قرآن آموخته است . فرق آخوند ابراهيم زماني با ديگر آخوند ها در اين بود که زماني ، کلاس آموزش قرآن را در مسجد صاحب الزمان (عج) که با منزلش ديوار به ديوار بود ، تشکيل مي داد   .


______________


منابع : گفتار ابراهيم ابراهيمي ، محمد جعفر غلامي ، حاج شعبان خدادادي ، حاج حسين عوضي بناري


 


 


 

خبر / داراب جعفري

$
0
0

اردوي فرهنگي


 


جمعه 93/08/23 بعد از نماز مغرب و عشا تعدادي از بسيجيان پايگاه مقاوت بسيج شهداي بنار آبشيرين از طرف پايگاه بسيج براي يک اردوي سياحتي زيارتي کوتاه مدت با يک دستگاه ميني بوس ويک دستگاه خودروي سواري راهي شهر بوشهر شدند.
برنامه نخست در شهر بوشهر تماشاي نمايش کاروان خورشيد بود که دريکي از مجتمع هاي فرهنگي هنري بوشهربرگزار مي شد.اين نمايش که درباره موضوع عاشورا اجرا مي شد.روزگذشته يعني پنجشنبه هم در اين مکان اجرا شده بود. با نزديک شدن به شروع نمايش يعني نزديک به ساعت 8 شب سالن مملو از جمعيت بود به طوي که راهروهاي سالن هم پر شد بود.
برنامه بعدي بازديد از محل ساخت ضريح حضرت ابوالفضل(ع) در شهر بوشهر بود. بعد از آن با يک گشت وگذار کوچک در شهر بوشهر و خوردن شام و پذيرايي ساده عازم بنار شدند که وقتي به بنار رسيدند ساعت از 12شب گذشته بود.
اسامي افراد:حاج ابراهيم زماني(آخوند)،کربلايي ناصرسليمي،بهروزبهروزي،امان اله ابراهيمي، محمدرضا باقري،پيمان سليمي،صفرباقري،عباس پرتابيان،اصغربوستاني،علي صديقي،حسين بهروزي، شهرام سليمي،نوشاد باقري،ميلاد رضايي،رضا شجاعي،احمد رضايي،حسين پرتابيان،جوادعباسي،عبداله رضايي،علي صداقت،محمدرضايي ، اکبر زاهدي ، پرويز زماني و عباس شجاعي

فوتبال / حسنعلي زماني

$
0
0

مسابقه ي دوستانه ي فوتبال


جمعه 93/08/23


ورزشگاه آبپخش


بنار 7 – ايران جوان آبپخش 1


گل ها مالک زماني / جعفر جعفري 2 / باقر باقري 3 / غلامعلي زماني


بازيکنان بنار : محمد جعفر جعفري ،  محمد جهانبازيان ، داراب جعفري ، حسنعلي زماني (علي سليمي) ،  يعقوب غلامي (رسول باقري ) ، مالک زماني ، جعفر جعفري ، غلامعلي زماني ، حسن زماني (جعفر جعفري) ، غلامحسين عوضي ، حسين نوشيرواني (باقر باقري ) 


      سرمربي غلامحسين زماني  -  سرپرست جواد سليمي


آشنايي با بنار آب شيرين قسمت چهلم / محمد غلامي

$
0
0

دين و مذهب  22


مقاوله  


مقاوله از اقداماتي است که از دير باز در بنار آب شيرين رواج داشته است . درماه مبارک رمضان مردم در منزل شخصي که باني مقاوله بود گرد مي آمدند و هر شب ابتدا يک جزء از قرآن و پس از آن دعاي افتتاح را مي خواندند . قرآن به وسيله ي افراد متعددي که حضور مي يافتند خوانده مي شد و ضمن آن اشتباهات افراد ، تصحيح مي گرديد . هروقت کسي کلمه اي از قران را اشتباه تلفظ مي کرد و ديگران به او گوشزد مي کردند ، بلافاصله قرائت کننده مي گفت: « احسنت » و دوباره برمي گشت و با شيوه ي درست ، کلمه را مي خواند . نصرالله اسدي درفصل نامه ي بوشهر شناسي شماره ي 13مي نويسد : « يک نفر که معمولا مسن تر از ساير اهل مجلس و البته آشنا به قواعد قرائت قرآن است بر صدر مجلس مي نشيند و حضار يک به يک شروع به خواندن مي کنند .... شخصي که بر صدر مجلس نشسته وظيفه دارد قرائت نادرست قاريان را تصحيح نمايد ... » اما در بنار ، هرکدام از افراد قرآن خوان که زودتر متوجه ي اشتباه ديگران بشوند ، صحيح کلمه را به او تذکر مي دهند . در خواندن قرآن نه تنها افراد مسن بلکه جوانان نيز مشارکت مي کردند تا در طول يک شب ، يک جزء از قرآن را بخوانند و تا پايان ماه رمضان يک ختم کامل کنند . اما دعاي افتتاح را در طول ماه رمضان  فقط يک نفر مي خواند . از جمله افرادي که در بنار دعاي افتتاح را مي خوانده يا مي خوانند  اين افراد بوده و هستند  : ابراهيم ابراهيمي ، آخوند حاجي حقيقت ، محمد جعفر غلامي ، آخوند حاج ابراهيم زماني ، احمد حقيقت ، امان الله ابراهيمي و جليل سليمي


يکي از بانيان مقاوله ، کربلايي خدارحم فرزند محمد جعفر بود . نقل است که او اتاق کوچکي داشت که به آن مُضيف مي گفتند . هنگامي که آن اتاق از مردم شرکت کننده پر مي شد ، وقتي کسي وارد مي شد ، کربلايي خدارحم به حاضران مي گفت : تعظيم .  مردم نيز همه برمي خاستند و دوباره مي نشستندو به اين وسيله جا براي شخص تازه وارد پيدا مي شد .


در اتاق خشتي و چوبي و قديمي ، زير نور چراغ موشي و در زمستان ها نيز ميان اتاقي که از دود گز مملو بود ، قرآن و دعا خوانده مي شد . بعد ها چراغ دست چپ روي کار آمد و بعد هم چراغ دريايي که نور بيشتري داشت اما چراغ توري تحولي در نور بود و تا قبل از آمدن برق در بنار ، در چنين مجالسي حرف اول را مي زد . چراغ توري به وسيله ي افرادي که کويت کار مي کردند به بنارمي آمد و الله کرم زاهدي نيز تعميرات آن ها را انجام مي داد . از اين نوع چراغ ها در دهه ي چهل در بنار استفاده مي شد .


 تاريخچه ي مقاوله بدون شک همپاي مکتب خانه و قرآن خواني است اما مدرکي که به طور مستند بتوانيم ارائه بدهيم يا در دست نداريم يا من از آن بي اطلاعم .   آنچه به صورت مستند مي توان مطرح کرد اين است که در دهه ي دوم قرن حاضر دربنار مقاوله برپا مي شده است . ابراهيم ابراهيمي برايم تعريف کرد که وقتي از سربازي برگشتم ، کل خدارحم صدايم زد و گفت چون دو سال نبودي ، من نيز سيل قرآن نکردم . از اين حرف معلوم مي شود که ابراهيم ابراهيمي در آن دوران قرآن خوان بنار بوده و نيز با توجه به اين که وي متولد 1300 است و بايد در حدود 1318 شمسي به سربازي رفته باشد ، مي توان ادعا کرد که  مقاوله در بنار پيش از اين تاريخ انجام مي گرفته است .


پس از کربلايي خدارحم ، مومد بوستاني فرزند محمد (داماد کربلايي خدارحم)  و محمد جعفر غلامي فرزند حسين (برادر زاده ي کربلايي خدارحم ) ، هم زمان اين راه را ادامه دادند . مقاوله ي اين افراد تا دهه ي 50 ادامه داشت . بعد از آن علي آزاد در منزل خود که به منزل شيخ (حاج شيخ علي مظاهري ) معروف بود  مقاوله را ادامه داد . بعد از آن و در دهه ي 60 ، در حسينيه ي اعظم به وسيله ي آخوند ابراهيم زماني مقاوله داير گرديد . اين اول بار بود که در بنار ، مقاوله ي قرآن از منازل شخصي بيرون آمد . چند سال بعد نيز در مسجد صاحب الزمان (عج) هم زمان اين برنامه انجام گرفت . در دهه ي 80 نيز حسين غلامي فرزند محمد جعفر مقاوله را درمنزل شخصي خود راه اندازي کرد . بدين ترتيب از آن تاريخ تا کنون در ماه مبارک رمضان ، هم زمان سه مجلس قرآن خواني در بنار داير است . برخي از افراد بنار که در آن روستا سکونت ندارند نيز در منازل خود به انجام اين کار مبادرت کرده اند . از جمله ي اين افراد مي توان از اردشير شجاعي فرزند باقر  با دوازده سال قدمت  و حاج عباس زماني فرزند حاج مصطفي نام برد که هرساله در برازجان مقاوله را برگزار مي کند .

آشنايي با بنار آب شيرين قسمت چهل و يکم / محمد غلامي

$
0
0

دين و مذهب   23


چند مورد ديگر 


مذهب ريشه در خون مردم اين ديار دارد به نوعي که نه تنها اعتقادات قلبي و فکري و ذهني آنان با مذهب به هم آميخته ، بلکه بسياري از اعمالشان نيز ريشه در باورهاي مذهبي داشته باشد . خوشبختانه  مجموعه ي از باورهاي مردم  بنار که بخشي از آن نيز باورهاي ديني آنان است ،  طي دوره اي10- 15 ساله جمع آوري شده که در آينده اي نزديک چاپ خواهد شد . در اين بخش به برخي از برنامه ها و کارهايي که در بنار انجام مي گيرد و ريشه در مذهب دارد اشاره مي شود :


الف - گاه کسي وصيت مي کرد که جسدش را به اماکن متبرکه ببرند ، او را در اتاقي  در منزل علي آزاد که در واقع منزل« آ شيخ علي » بود مي گذاشتند و اطراف آن اتاقک کوچک را به طور کامل مسدود وگل اندود مي کردند تا هوا نيز در آن نفوذ نداشته باشد و حداقل يک سال جسد او را به همان حالت مي گذاشتند و استخوان هايش را آقا حاج شيخ علي مظاهري به نجف يا کربلا مي برد .


ب- شوروزک يکي از کارهايي است که ريشه در اعتقادات مذهبي بنار دارد . مردم اعم از زن و مرد در محيط هايي جداگانه در شب دهم محرم الحرام هر سال ضمن شب زنده داري ، در سوگ خاندان پيامبر سوگواري مي کنند و  پيش از طلوع سپيده دم نيز صبحدم مي خوانند .شو روزک را بعضي در خانه ي خود ، عده اي در منزل باني تعزيه و تعدادي بيشتر نيز در خانه اي که هليم تهيه مي شود انجام مي دهند .


ج - تهيه ي هليم نيز از مراسم ديگر در بنار است . اين کار در ماه محرم انجام مي شود . با توجه به اين که بيشتر مردم در شب هاي تاسوعا و عاشورا اين کار را انجام مي دهند ، در اين دو وقت ، هليم فراوان است و بسياري از آن ها از بين مي رود . بيشتر شلّه هايي که در بنار ساخته مي شود ، نذر حضرت عباس (ع) است . بتول قاسمي طي يادداشتي در باره ي هليم در بنار آب شيرين مي نويسد : «  بيشتر مردم نذر هاي خود را از شب پنجم محرم به بعد و اکثراً  با پختن هليم ادا مي کنند . هر گاه قرار باشد در خانه اي هليم درست شود ، تعدادي از زنان و دختران روستا براي کمک کردن به آنجا مي روند . آنان ديگ هاي بزرگ را پر آب مي کنند . زمين را گود کرده چاله مي سازند و هيزم هاي درشت در زير آن روشن مي کنند . پس از جوشيدن آب ديگ ، گندم هايي که از قبل خيسانده شده را در آن ريخته و گوشت ها را به آن مي افزايند و زدن کفگير ، و چرخاندن در ديگ ، تا پاسي از شب ، هليم را آماده مي کنند . مردم نيز صبح زود و قبل از اذان صبح ، ظرف هاي خود را برداشته و به خانه ي کسي که هليم دارد مي روند و هليم نذري مي آورند . » » پيشنهاد   مي شود که در اين زمينه مديريتي اعمال  شود تا مردم از روز اول تا دهم محرم هليم داشته باشند .


د - تا پيش از انقلاب اسلامي در ايران ، بر اثر تعصبات مذهبي در بنار ، در شب کشته شدن خليفه ي دوم ، مراسمي همراه با طنز برگزار مي شد که يک نفر شعري را مي خواند و گروه حاضر که بيشتر کودکان بودند نيز ضمن کف زدن ، پاسخ مي دادند ويکي از ترجيع هاي شعر را تکرار مي کردند  . شعر هاي اين مراسم قابل نقل نيست .


ل - تا پيش از انقلاب ، مولودي ها در بنار برگزار نمي شد ولي به همت آخوند حاج ابراهيم زماني قريب يک دهه است که مراسم مولودي در مسجد صاحب الزمان يا حسينيه ي اعظم برگزار مي شود . چند سالي است که ميلاد صاحب الزمان (عج) نيز هر سال با شرکت عموم مردم بنار در فضاي باز مقابل مسجد امام سجاد (ع) و به همت جوانان بنار ، بسيج ، دهياري برگزار مي شود . آقاي محمد رضا باقري در شکل گيري اين مراسم نقش مهمي داشته و دارد . در اين مراسم همه ساله برنامه هاي متنوعي از جمله سخنراني ، موسيقي ، شعر ،طنز ،  نمايشنامه و... اجرا مي شود .


م - اعياد فطر و قربان نيز آداب خاص خود را در بنار دارند . چند سالي است که عيد سعيد قربان نيز جشن گرفته مي شود اما عيد فطر قدمتي ديرين دارد . صبح روز عيد فطر ، همه ي مردم به دور هم جمع مي شوند . پيش از اين رسم بر اين بود که کساني که در شب هاي ماه مبارک رمضان به  مقاوله اي مي رفتند ، صبح روز عيد فطر نيز  در منزل باني مقاوله جمع مي شدند اما تقريبا دو دهه است که صبح روز عيد مردم بدون استثنا در حسينيه ي اعظم جمع مي شوند . آنان ابتدا در حسينيه مي نشينند و با چاي و قنادي پذيرايي مي شوند . رسم است که هر کسي وارد شود ، بايد با همه روبوسي کند . به همين دليل ، اگرکسي در طول سال با ديگري قهر بوده ، در چنين برنامه اي راه فراري ندارد و روبوسي و آشتي انجام مي گيرد. کمتر از دو دهه است که نماز عيد نيز در حسينيه برگزار مي شود . اولين کسي که نماز عيد را در بنار خواند ، ابراهيم ابراهيمي فرزند فتح الله بود . بعد از او آخوندحاج ابراهيم زماني هرسال اين فريضه را انجام مي دهد . پس از اتمام نماز عيد ، همه ي مردم با هم به منازل افرادي که در فاصله ي عيد فطر سال گذشته تا سال جاري يکي از بستگان خود را از دست داده مي روند و حدود 10 تا 15 دقيقه مي نشينند و چاي و شيريني صرف مي کنند و کسي نيز عيد را به صاحب آن خانه تبريک نمي گويد ضمن اين که کسي فاتحه نيز نمي فرستد . نزديک به 15 سال است که اين برنامه نيز اندک تغييري کرده به گونه اي که تمام افرادي که در سال پيش مصيبت ديده اند ، در مسجد امام سجاد (ع) جمع مي شوند و اهالي از همه ي آنان يک جا ديدار مي کنند . اين رسم ابتدا در روستاي زيارت آغاز شد و پس از آن به بنار رسيد . در بوشهر به چنين برنامه اي عيد تحلو ( عيد تلخ) مي گويند .


  ي - وقف که به گويش محلي « وخم » گفته مي شود بيشتر براي باغات صورت مي گيرد به اين صورت که شخصي ، درصدي معين از باغ خود را در راه سيدالشهدا وقف مي کند و هر سال ، آن بخش از در آمد را در راه امام حسين (ع) براي مصرف روضه يا تعزيه خرج مي کند . گاهي مي شود که باغدار ، يک نخل را وقف مي کند و در هنگام تعزيه يا روضه ، خارک يا رطب يا خرماي آن نخل را به مجلس روضه يا تعزيه مي آورد . 

آشنايي با بنار آب شيرين قسمت چهل و دوم / محمد غلامي

$
0
0

 دين و مذهب   24


مسجد و حسينيه  در بنار  بخش اول


ساخت مسجد در دهستان زيارت از سابقه اي بسيار طولاني برخوردار است رضا بهروزي در 17 سال پيش  برايم نقل کرد : « حدود 45 سال پيش هنگامي که در شيخ منصور وارد مي شديم ، در سمت مغرب گنبد به دري ديگر مي رسيديم که راه ورودي به مقبره بود . در مقبره ديوارها را چند لايه گچ کاري کرده بودند . يک لايه شکسته بود که تاريخ آن پيدا بود . نسل بعدي روي تاريخ را گچ زده بودند و چون شکسته شده بود ، پيدا شده بود . تاريخ را خوانديم . مربوط به بيش از هزار سال پيش بود . »


در حفاري هايي که اخيراً در شمال مقبره ي علاءالدين منصور ( شيخ منصور ) انجام شده ، بقاياي مسجدي از زير خاک بيرون آمده که گوياي قدمتي طولاني براي مسجد در زيارت است . اگر چه جنوب ايران و دشتستان در زمان عمر خليفه ي دوم در جنگ زيراه شکست خورد و درنهايت مسلمان شد اما در مورد ساخت مسجد در اين دهستان ، اثر مکتوبي سراغ ندارم .  آنچه مي توان با قاطعيت در اين زمينه گفت اين است که تاريخ ساخت مسجد در زيارت حداقل به تاريخ ورود شيخ منصور برمي گردد  .


در صفي آباد نيز شخصي به نام سيد غالب بزرگ که اصلا عربستاني بود ، خاک بنار و صفي آباد را از مجتهد زمان خود خريداري کرده و خانه اش را در صفي آباد بنا کرد . نوادگان وي در انگالي مي زيستند . هنوز در صفي آباد دو راه عبور و مرور وجود دارد که به راه عربي و راه سادات مشهور است . سيد غالب در صفي آباد مسجدي بنا نهاد که به مسجد سيد غالب مشهور بود و تمامي سادات را در کنار آن دفن مي کردند حتي سادات را از جاهاي ديگر نيز به آن مکان مي آوردند و جنازه شان را در صفي آباد دفن مي کردند . مي گويند که جنازه ي سيد رضا نامي را از بنار قايد به وسيله ي بستن چند مشک و ساختن کلکي کوچک ، از رودخانه عبور داده و به قبرستان صفي آباد رساندند . نقل است که در قبرستان صفي آباد هفتاد سيد دفن است . بعد ها خوانين به شيراز رفته و بلوک زيارت را خريدند .


در بنار نيز عبدحسن گپ ( عبدالحسن بزرگ ) در همان دوران بنار را آباد کرد . او جد بزرگ نعمتي هاي بنار است که در باره ي آن در بخش تاريخ  بنار خواهم نوشت . با توجه به اين که سيد غالب و عبدالحسن گپ هر دو از عربستان به اين منطقه مهاجرت کرده اند ، مي توان حدس زد که آمدن آن دو شخص با آمدن علاءالدين منصور( شيخ منصور ) ارتباط داشته باشد . بنابراين مي توان حدس زد که در بنار نيز ساختن مسجد هم زمان با صفي آباد و زيارت باشد . اما آنچه به يقين مي توان گفت اين است که :


در بنار نيز ميرزا علي خان پدر آقا خان در زمان کدخدايي کربلايي محمد امير ( کل محد امير ) اولين مسجد را در روستا بنا نهاد که همه ي مردم بنار با کمک يکديگر در بالا بردن و ساختن آن کمک کردند . مسجد با خشت خام ساخته شد و سقف آن را با تنگ (تنه ) نخل و شاخ و برگ نخل پوشاندند . ملا حسن فرزند کدخداي بنار ، بنـّاي آن بود و او مسجد را بالا برد . پس از اتمام آن مسجد ، کدخدا دو زمين که امروزه به کناردان و قصيل کار معروف است را به شيخ داد تا خرج مسجد کند . نيز نقل است که اولين مسجد که در بنار ساخته شد ، کربلايي محمد فرزند امير کد خداي بنار ، زمين هاي نامبرده ي بالا را به آقا ملا خداداد پدر حاج شيخ علي مظاهري که از زيارت به بنار آمده بود داد تا خرج مسجد کند . ساخت اين مسجد در 11 محرم الحرام سال 1335 قمري يعني صد سال پيش ( به قمري ) بود . اين اتفاق مقارن با سال آزاري بود . سال آزاري قريب ده سال پيش از سال قحط سفيدو بود . با توجه به اين که سال قحط سفيد 1310 شمسي بوده است ( در اين سال ابتدا باران باريد و آب شووه نيز جاري شد و اندک علفي هم روييد ولي ديگر باران نيامد . در آينده به طور مفصل در باره ي آن بحث خواهيم کرد ) ، پس مي توان تاريخ ساخت آن مسجد را سال 1300 شمسي دانست . اين  مسجد در جاي فعلي مسجد صاحب الزمان (ع) بود . اين مسجد به شکل خانه اي بود که از فضاي بيرون نيز ، مصالح آن از جمله تنگ نخل و شاخ و برگ آن ديده مي شد  . اين مسجد در سال 1354 خراب شد . پس از آن بلافاصله به جاي آن ، مسجدي وسيع تر با مصالح روز يعني سنگ ساخته شد و در سقف آن بيم به کار رفت . مسجد نوساخته با ستون هايي به دو بخش تقسيم مي شد . دربالاي بخش قبله ي آن پشت سر نمازگزاران و درست چسبيده به سقف ، دو بيت شعر از شيخ بهايي با خط نستعليق  و به خط زيباي استاد نصرالله کهنسال بر روي کاغذي به صورت طومار با بلندي چند متر نوشته شده و چسبانده بودند :


به طواف کعبه رفتم به حرم رهم ندادند


که تو در برون چه کردي که درون خانه آيي


به زمين چو سجده کردم ززمين فغان بر آمد


که مرا خراب کردي تو زسجده ي ريايي



اين مسجد پس از انقلاب به شيوه ي مدرن و با مصالح روز و استفاده از بتون و آهن و آلومينيوم  باز سازي شد .


____________________________



 


منابع : گفتار محب بي باک فرزند عوض. رضا بهروزي فرزند حاج علي . محمد جعفر غلامي فرزند حسين و کرم عضدي

آشنايي با بنار آب شيرين قسمت چهل و سوم / محمد غلامي

$
0
0

 دين و مذهب 25


مسجد و حسينيه در بنار   بخش دوم


دومين مسجد در بنار ، در سال 1359  در ميدان خالي شمال منزل حاج رسول جاودانه ساخته شد . اين مسجد با سنگ و گچ ساخته شده بود ولي چون در زمستان بود و زير نم نم باران بالا مي رفت ، دوام نياورد . در اولين روز پس از ساخت آن ، پس از آن که مردم نماز مغرب و عشا را در آن خواندند و بيرون آمدند ، آن مسجد بار انداخت . ( در بنار جهت احترام ، وقتي مسجدي فرو مي ريزد ، خراب شدن را برايش به کار نمي برند بلکه مي گويند بار انداخت يعني خودش صلاح را دراين ديد که بنشيند و بار را از شانه ي خويش بردارد که در مباحث ادبي به آن تشخيص مي گويند .  ) . مردم نيز که چنين امري را مصلحت الهي مي دانستند ، براي ساختن مجدد آن هيچ گونه اقدامي نکردند و تل هاي سنگ آن هنوز برجاست  .


سومين مسجدي که در بنار ساخته شد در واقع در زمين خانه ي مسکوني حاج باقر بوستاني فرزند محمد بود . پس از سيلي که در سال 1365 در بنار جاري شد ، از جمله افرادي که به برازجان مهاجرت کردند ، حاج باقر بوستاني بود . وي در زمان حيات خود و عمدتا با هزينه ي شخصي ، خانه ي مسکوني خويش را ويران و به جاي آن مسجدي بنا نهاد . اين مسجد به نام مسجد امام سجاد(ع) معروف است  که در سال 1371 تاسيس گرديد . پس از تاسيس آن مسجد ، تمامي مراسم فاتحه و ختم افراد درگذشته که تا پيش از آن در مسجد صاحب الزمان يا حسينيه ي اعظم برگزار مي شد ، در آن مکان برگزار مي شود . پس از آن ، راه فرعي ورودي بنار که در سمت غرب زمين فوتبال ، منشعب مي شد و از ضلع شرقي آرامگاه مي گذشت و به روستا مي رسيد ، زير سازي و به مرور زمان آسفالت شد تا هم عبور و مرور به آن مسجد راحت تر شود و هم بخش شرقي روستا مجبور نباشند براي رفتن به خانه هايشان ، از غرب روستا وارد شوند


نام مسجد بيش از هرچيزي با اذان و نماز پيوند خورده است .


بيش از سه دهه ي گذشته که برق نبود و مردم نيز از امکاناتي مثل تلويزيون يا حتي راديو و ... بي بهره بودند ، به شنيده اذان خاصه در ماه مبارک رمضان نياز بيشتري داشتند و غروب که مي شد ، افراد خانواده سکوت مي کردند تا صداي اذان را بشنوند و افطار کنند .


اگر چه افراد بسياري در منازل خود يا مساجد اذان مي گفتند اما کساني که نامشان بيشتر با اذان پيوند خورده است عبارت اند از : محمد حسين سليمي ( او در منزل خودش واقع در کوچه ي شرق بنار اذان مي گفت ) – مرتضي حقيقت (در مسجد صاحب الزمان. وي به صورت رسمي اذان گو نبود ولي پيش از اقامه ي نماز اذان مي گفت ) . علي محمد بوستاني ( وي در منزل خود اذان مي گفت ) .  علي بوستاني فرزند محمد باقر ( در مسجد امام سجاد ) ، حاج ابراهيم زماني  ( در مسجد صاحب الزمان ) ،  صفر باقري ، امان الله ابراهيمي و مهراب پرتابيان ( مسجد امام سجاد) نيز همچنان اذان گوي بنار هستند .


نماز جماعت از قديم در زيارت برگزار مي شده است چرا که  زماني نه چندان دور ، زيارت محور دشتستان بود و شخصيت هاي تاثير گذاري در تاريخ جنوب در خود پرورانده که از آن جمله مي توان به عبدالعلي خان اشاره کرد . مي توان به يقين گفت که بيش از چند صد سال است که در زيارت نماز جماعت برگزار مي شود و آن روستا امام جماعت داشته است .


در بنار نماز يوميه  به صورت فرادا برگزار مي شود و تنها هنگامي که روحانيوني به روستا مي آيند ، نماز جماعت خوانده مي شود . در اوايل انقلاب ، نوجوانان و جوانان بنار به صورت خودجوش از ميان خود يک نفر را به امامت برمي گزيدند  و نماز جماعت برگزار مي کردند . آنان معمولا هر غروب ، پس از اذان مغرب ، در حياط مسجد صاحب الزمان (ع) فرشي مي گستردند و نماز جماعت مي خواندند اما  اين کار خيلي دوام نياورد و چند ماه بعد ، رها شد .


حسينيه  :


در ميدان بين منازل کربلايي مراد زماني ، غلامحسين صداقت ، حاج عوض نوشيرواني ، محمد کريم بوستاني  ، عوض حسن پور و اسکندر سليمي ، تلنگون بسيار بزرگ و بلندي بود که طي چندين دهه سر برافراشته و روستا را زير پا نهاده بود به طوري که همه ي افراد قدرت بالا رفتن از آن را نداشتند . اين تلنگون ( تلکدون – گلخن -  زباله دان ) مناسب ترين مکان براي مير ابراهيم سلماني بود تا از آن بالا برود و با صداي بلند به گونه اي که همه ي اهالي بشنوند ، خبرهاي مهم را به گوش مردم برساند . در سال 1359 ( دوستان در هر زمينه اي که مي توانند اصلاح بفرمايند ) به همت حاج سيد باقر موسوي ، اين تلنگون با لودر و بنز و تراکتور از جا کنده شد تا سنگ بناي اولين حسينيه ي بنار در آن مکان گذاشته  شود . حاج داراب حسني که اصلا اهل جرافي ولي مقيم بوشهر بود نيز همت گماشت و آن را ساخت و نام آن نيز به انتخاب ايشان بر تابلو نوشته شد و خودش آن تابلو را به بنار آورد و به حسينيه نصب نمود . تاريخ آن اوايل دهه ي شصت بود . اين حسينيه در دهه ي 70 مجددا باز سازي شد و آقايان حاج عبدالله رضايي و ابراهيم ابراهيمي به نمايندگي از مردم ، مسئوليت نظارت بر ساخت آن را بر عهده گرفتند .


حسينيه ي فاطمه زهرا (س) نيز دومين حسينيه ي بنار است . اين حسينيه فضاي مشترکي با مسجد امام سجاد (ع) دارد که در باره اش سخن گفته شد .


دوستان عزيز ! اگر از بنـّا ها و سازندگان يا حتي کارگران مساجد و حسينيه ها و يا هر چيز ديگر در اين رابطه  اطلاع داريد در بخش نظر ها بنويسيد تا اعمال گردد و يا به شماره تلفن 09172361368 پيامک کنيد 


________________________


در اين قسمت از نظرات آقايان داراب جعفري . مهندس عبدالرسول بوستاني استفاده شده است . 

ديدار دوستانه ي فوتبال / حسنعلي زماني

$
0
0

 سه شنبه 93/08/27


برازجان – زمين چمن سپاه


بنار آب شيرين 2   - پرسپوليس زيارت 1


گل هاي بنار : مالک زماني ، جعفر جعفري


بازيکنان : محمد کشتکار(يعقوب غلامي) ، احسان سلطاني ، محمد جهانبازيان ،  حسنعلي زماني ، مالک زماني ، قاسم زماني ، غلامعلي زماني ، حسن زماني  ، غلامحسين عوضي ( علي سليمي ) ، باقر باقري و جعفر جعفري


 سرمربي : غلامحسين زماني


اين بازي در روزي ابري و هوايي بسيار مطبوع در زمين چمن سپاه برازجان  به انجام رسيد . نيمه ي اول بازي با برتري نسبي بنار دنبال شد  . در همين نيمه بود که  از روي سانتر غلامعلي زماني ، مالک زماني با ضربه ي سر گل اول را براي بنار به ثمر رساند . گل دوم را نيز جعفر جعفري به زيبايي و و با يک شوت محکم براي بنار به ارمغان آورد تا نيمه ي اول با نتيجه ي 2-0 به سود بنار به پايان برسد . تيم بنار که در اين بازي با کمبود بازيکن مواجه بود ، بازي را در نيمه ي دوم اداره کرد . در اواخر بازي پرسپوليس زيارت توانست يکي از گل هاي دريافتي خود را جبران کند و بازي با نتيجه ي 2-1 به سود بنار آب شيرين به پايان رسيد  .

آشنايي با بنار آب شيرين قسمت چهل و چهارم / محمد غلامي

$
0
0

  راه هاي ارتباطي بنار


 روستاي بنار به وسيله ي راه هاي مختلفي با دنياي بيرون ارتباط برقرار مي کرد . راه هاي ارتباطي تا قبل از دهه ي 60  عبارت بودند از :


1-    راه برد زرد bard-e-zard: اين راه تقريبا همين راه فعلي بنار با اندک تفاوتي است . از سمت جنوب بنار بين باغچه ي فتح الله فرزند ملامحمد بيرون مي رفت و از جنوب باغ کربلايي غلام (کل غلوم ) مي گذشت ، به جوي آذر نيوار مي رسيد . از کنار سنگ برد زرد عبور مي کرد و سمت شمال باغ ملا باراني عوضي به دو راهي زيارت مي پيوست . ( سنگ برد زرد سنگ بزرگ و زردي بود که تقريبا 500 متري شرق باغ کل غلوم درحاشيه ي راه افتاده بود . بخشي از باورهاي مردم به آن سنگ گره خورده و در فرهنگ شفاهي مردم جاي باز کرده که در بخش باورها به طور مفصل در باره ي آن نوشته ام و به موقع ارائه خواهد شد ) (جوي آذرنيوار نيز از آثار قديمي در کشاورزي است که در آينده به طور مفصل در باره ي آن خواهم نوشت )


2-    راه شووه  shuveh: اين راه از کوچه ي شرقي بنار به سمت شرق خارج مي شد ، روبروي در دبستان بنار مي گذشت . از بالاي کمر پيش مي رفت و به سمت راست مي چرخيد و از بين دو درخت بزرگ کنار که به  « کـُنارتاک) معروف بود  رو به جنوب به پيش مي رفت و سمت شرق سنگ برد زرد ، به راه برد زرد مي رسيد و از آن جا به بعد تا زيارت يکي مي شد .


3-    راه حاج مح ملکي ( حاج محمد ملکي)  haaj-mah-melki: اين راه از شمال بنار ( وسط زمين هاي زراعي پشت منزل محمد شجاعي ) مي گذشت و تا شرق بنار مي رسيد و به راه شووه مي پيوست .


4-    راه محمودي : روزهايي که باران بود و عبور از راه ها مشکل مي شد ، از ابتداي راه شووه ، قبل از آن که مسافر به سمت کُنارتاک بپيچد ، به صورت مستقيم و قسمت بالاي کمرهاي جارود ، به سمت شرق براي او راهي بود که مخصوص چنين روزي بود . اين راه ، از سمت شمال زيارت ، وارد آن روستا مي شد . دانش آموزاني که مجبور بودند در روزهاي زمستاني به زيارت بروند و تحصيل کنند ، از اين راه مي رفتند . با توجه به اين که زمين هاي غرب زيارت که راه ورودي اصلي از آن ها مي گذشت ، در روزهاي باراني فوق العاده گل مي شد ، عبور از آن بسيار دشوار بود ولي راه محمودي گل نداشت .


5-    راه کـُلـُلي : از سمت شرق بنار و ابتداي اين راه همان راه شووه بود ولي به جاي اين که به سمت راست بپيچد و به سوي کنار تاک برود ، به سمت چپ مي پيچيد و وارود چم مي شد و از مازه ي خموني بالا مي رفت و به دره ي بسيار درازي مي رسيد و سرازير مي شد و از مازه ي کللي بالا مي رفت و از سمت غرب کلل وارد آن روستا مي شد .


6-    راه رودخانه : اين راه از شمال بنار ، پس از سرازير شده از دره اي با امتداد تقريبي 7 متر ، وارد چم مي شد و مستقيم به گدار خَشَم مي رسيد و ادامه ي آن بعد از رودخانه آغاز مي شد . اين راه از جنوب روستاي بنار سليماني ، وارد آن روستا مي شد .


7-    راه صفي آبادي : اين راه از سمت غرب بنار از حاشيه ي « کُنار گرو » مي گذشت ، از زير گز هاي حاشيه ي راه امتداد مي يافت ، زير گز هاي زمين محمد جعفر غلامي و بالاي برم حسينو مي گذشت و به صفي آباد مي رسيد .


8-    راه شيفي : اين راه از جنوب بنار و از جايي که الان آب نما است شروع مي شد و پس از عبور از نوکال ، به جزيره ي شيف مي رسيد . شيف در آن زمان محلي براي فروش کالاهاي مردم بنار بود .


9-    راه حاجي : اين راه از سمت جنوب غرب بنار ، پس ز عبور از حاشيه ي شرقي باغ محمد جعفر غلامي ، به جنوب مي رفت و تا زمين هايي به نام حاجي يل ادامه مي يافت .


10-  راه  مومترکي (محمد ترکي) mowm-e-torki  :  اين راه همان راه صفي آبادي بود ولي قبل از رسيدن به صفي آباد ، رو به روي برم حسينو ، به سمت چپ مي پيچيد و به سوي هفت جوش و انگالي مي رفت .


11-  راه دره دان : اين راه از جنوب شرق بنار و جايي که اکنون زمين فوتبال واقع است به سمت جنوب مي رفت و به زمين هاي دره دان مي رسيد .


12-  راه صفي آباد- زيارت  : اين راه اگر چه مستقيما مورد استفاده ي اهالي بنار قرار نمي گرفت و لي از آنجا که در زمين هاي بنار عبور مي کرد ، قابل دقت است . اين راه ، صفي آباد را مستقيما به زيارت وصل مي کرد . راه مورد نظر پس از عبور از مقابل باغ محمد جعفر غلامي ، به سمت شرق ادامه مي يافت و به زمين هاي پابست مي رسيد و از آنجا به زيارت مي رفت .


 


13-  راه آسفالت : اين راه در دهه ي شصت زير سازي و در نهايت آسفالت شد . اين راه صفي آباد را به بنار متصل مي کند و از آنجا به زيارت مي رسد و در شرق زيارت به سه شاخه ي مهم تبديل مي شود . 


______________________


در اين بخش از گفتار حاج حسين عوضي بناري و احمد حقيقت  استفاده شده است .

ديدار با غلامحسين مظلومي / محمد غلامي

$
0
0

يکي از عاداتي که دست از سرم بر نمي دارد  ، نوشتن خاطرات روزانه است . نوشتن خاطرات را از سال 1363 شروع کرده ام و هنوز مي نويسم  . چند دقيقه پيش در دنياي مجازي خواندم که غلامحسين مظلومي بازيکن تيم تاج – استقلال و تيم ملي در سن 65 سالگي درگذشت . به همين مناسبت يکي از خاطراتم را که در تاريخ 4 ارديبهشت 1390 در وبلاگم گذاشته بودم ، بدون هيچ تغييري در اينجا تکرار مي کنم . اين خاطره اگر چه به حواشي کشيده مي شود اما به ديدار من با غلامحسين مظلومي اشاره دارد .  


 برگي از زندگي – 1390/02/04


دخترم راکه به مدرسه رساندم، توي فکربودم که منظومه ي شعرجديدم را تنظيم وتصحيح کنم. داشتم برمي گشتم که مجري برنامه ي راديوورزش اعلام کرد که امروزسالگردتأسيس راديو است واگر خاطره اي ورزشي داريد، به اين شماره زنگ بزنيد. کنارخيابان پارک کردم وتماس گرفتم : « محمدغلامي هستم ازروستاي بنارآب شيرين ازتوابع شهرستان دشتستان ازاستان بوشهر.اين خاطره مربوط به35- 36سال پيش است . بازي فوتبال بين تيم ملي ايران وتيم ملي شوروي بود. آن موقع برق هم که نبود. من جايي بودم و راديو نداشتم. بين ماوهمسايه،  ديواري بلوکي بودکه پلاسترنشده بودوصدا ، ازآن عبورمي کرد.همسايه هادرسايه ي عصرحياط، نشسته بودندوبا راديو، بازي راگوش مي دادند. من 90 دقيقه پشت ديوارايستادم وگوش به ديوارچسباندم  وبازي راشنيدم. هردوگل ايران راغلامحسين مظلومي به ثمررساند. پارسال که آقاي مظلومي همراه بااستقلال تهران براي بازي باشاهين به بوشهرآمد، اين خاطره رابراي خودش هم  تعريف کردم .اين خاطره بهانه اي شدبراي تبريک به مناسبت سالگردتأسيس راديو....موفق باشيد.»


به خانه رسيدم. خاطره ازراديوپخش شد. دفترشعررابرداشتم تابه کارهايم بپردازم . درزدند. همسرم ازبوشهربرگشته بود. ازپارسال دچارکمردردشده ، دکترحق شناس ازشيرازبه اوگفته بود که بايد دراستراحت مطلق به سرببردو اورعايت نکرده بودوديروزدکتري ازبوشهربه اوگفته بودکه نيازبه عمل دارد. روي تخت کنارم نشست.گفتم ازامروزلااقل کارهاي سنگين راخودمان انجام مي دهيم. همين جمله بلاي جان خودم شد.وقتي ازشستن ظرف هافارغ شدم، شعرها پريده بودندوحال هواي مراهم باخودشان برده بودند.


آشنايي با بنار آب شيرين قسمت چهل و پنجم / محمد غلامي

$
0
0

گرو  gorow


وابستگي مردم بنار به زندگي کشاورزي و اهميّت آب باعث شده است تا باران در فرهنگ ما مقدس شمرده شود . شرايط آب و هوايي جنوب ايران خاصه دشتستان و تجربيات تلخ پدران ما و عبورشان از سال هاي سياه قحط ، موجبات اين را فراهم آورده که مردم در تمام طول زمستان ، مسير ابرها را دنبال ونزولات آسماني را آرزو داشته باشند . براي باريدن باران ، گلي بسازند و هليم تهيه کنند و لنگ آسک بر دوش بکشند و به درگاه خدا رو به قبله دعا کنند . طبيعي است که باران مقدس است و نوشيدن آب باران موجبات رفع برخي امراض نيز مي شود . وقتي در چاله هايي کوچک در بيابان هاي پس از باران ، به آب مي رسيدند ، روي شکم دراز کشيده و مر مي نهادند و با دهان آب را مي مکيدند و دست به آن نمي زددند و گل آلودش نمي کردند . در چنين جامعه اي ، آب باران نعمتي بود که مردم به هر نحو ممکن سعي در به دست آوردن و حفظ آن داشتند . يکي از راه هاي حفظ آب باران ، ساختن گرو بود . گرو نه تنها براي رهگذراني که پياده راهي را طي مي کردند و به آب نياز داشتند ، مفيد بود بلکه براي کشاورزي که براي شخم کردن زمين با الاغ و خيش ، از چند هفته تا ماه ، مشغول کار بود ، لازم بود . او مي توانست هم براي چهار پايان خود آبي در اختيار داشته باشد و هم براي رفع عطش خويش . اين فرهنگ مخصوصا رعايت حال مسافران ، باعث شده بود تا برخي از مردم  در حاشيه ي راه هاي عمومي ، براي ثواب ، ظرف آب نصب کنند و سايباني برايش بسازند .


اينک چند گرو که در زمين هاي بنار ساخته شده بودند :


1-   گرو باقر : در حاشيه ي راه شيفي ساخته شده بود . اين گرو بعد از زمين هاي پا بست ، سمت راست راه در زمين کربلايي عباسقلي پدر حاج مصطفي زماني بود که در کنار آن نيز چند درخت نخل بود و در واقع مثل واحه هايي بود که در صحراهاي عربستان ساخته شده بود . مي توان حدس زد که اين گرو را باقر ، پدر بزرگ مشهدي علي باقري ساخته باشد .


2-  گرو ميش عبدالعلي :  اين گرو در راه شيفي و پس از گرو باقر با فاصله اي طولاني تر در زمين بنار بود . مي توان حدس زد که اين گرو را مشهدي عبدالعلي پدر مرتضي نوشيروان ساخته باشد .


3-  گرو سيد باقر : اين گرو در نزديک بنار و در ابتداي زمين هاي پابست و سمت شرق راه شيفي در سال 1356 با لودر درست شد . چون حاج سيد باقر موسوي آن را ساخته بود ، به گرو سيد باقر معروف شد .


4-  گرو کل مراد : اين گرو در راه دره دان به وسيله ي کربلايي مراد زماني در زمين خودش ساخته شد .


5-  گرو سلطاني : اين گرو در ابتداي ضلع شرقي باغ محمد جعفر غلامي و در حاشيه ي راه صفي آباد به زيارت ساخته شده بود .


6-  گرو علي مومن : اين گرو در مسير راه برد زرد  سمت راست در کنار در خت گزي و در نزديکي باغ حسين خداکرم به وسيله ي علي مومن پدر غلامحسين زاهدي ساخته شده بود .


7-  گرو حسينو اسا مح رضا ( حسين فرزند استاد محمد رضا ) : اين گرو بالاي مازه ي خموني ( زمين هاي بنار ) قبل از رسيدن به « دره ي درازو » در راه بنار- کلل توسط حسين فرزند محمد رضا که زماني در بنار مي زيست ، ساخته شده بود . ( در باره ي افراد قديم بنار به طور جداگانه صحبت خواهد شد .)


8-  گرو منصور : به وسيله ي منصور پدر عوض ناصري ساخته شد . اين گرو در بنار بود و جلوي منزل آقا شيخ علي مظاهري ( علي آزاد ) قرار داشت .


9-  معروف ترين و بزرگترين گرو در بنار ، « گرو شووه - shuveh  » بود که در حاشيه ي جنوبي و چسبيده به روستا قرار داشت که شرح آن دربخش هاي پيشين آمده است .


_____________


 


منبع : گفتار حاج حسين عوضي بناري و احمد حقيقت

آشنايي با بنار آب شيرين قسمت چهل و ششم / محمد غلامي

$
0
0

 کشاورزي  1


واحد اندازه گيري زمين


کشاورزي زير بناي اقتصاد جوامع سنتي است . مي توان به يقين گفت اصلي ترين  راه در آمد پيشينيان در بنار ، کشاورزي بوده است . داشتن زمين هاي زراعي و وجود آب رودخانه و آبِ شيرين در بنار ، در قحط سالي هاي پياپي باعث شده بود که بنار بيشترين مهاجر را در خود جاي بدهد به تعبيري ديگر ، اين روستا يکي از مهاجر پذير ترين روستاهابوده . نگاهي اجمالي به خانواده هايي که بين 100 تا 200 سال گذشته به اين روستا آمده اند ، مويد اين مطلب است . ( در اين مورد بحث گسترده اي در آينده خواهيم داشت ) . کشاورزي در اين روستا به شيوه هاي سنتي رايج بود . کشاورز بنار در فصل کاشت ، هر روز صبح زود پيش از دميدن سپيده ، با پاي برهنه و شکم گرسنه به بيابان مي رفت و همان جا در زمين زراعي نمازش را مي خواند و به کشاورزي مي پرداخت . پيش از ورود به اين مقوله و بيان جزييات کشاورزي ، لازم است ابتدا واحد هاي اندازه گيري زمين هاي زراعي بيان شود :


1-    گا ( گاو – فرد ) gaa: اين واحد معادل پنج من بذر افشان زمين بوده و مثلا مي گفتند فلاني ده گاي زرات دارد . اگر چه نحوه ي بذر افشاني ممکن است فرق کند و يک نفر زميني را تُنُک (پراکنده ) و کسي ديگر زميني را مَشت ( فشرده ) تخم بدهد ( بذر بپاشد ) اما اين واحد ، ميزاني تقريباً يکساني را در ذهن مردم مجسم مي کرده است . منظور ازواحد من نيز در بنار 75 کيلو گرم است که به« منِ هاشم » معروف است .


2-    نيمه ي زرات  nimey – zeraat   : اين واحد به زميني گفته مي شد که بتوان دو و نيم من هاشم در آن بذر پاشيد . نيمه ي زرات ( نيمه ي زراعت ) در واقع نصف يک گا ي زرات است .


3-    يه پُي زرات ( يک پاي زراعت ) ye-poy-zeraat : نصف نيمه ي زراعت را يک پاي زراعت مي گفتند . در واقع به زميني گفته مي شد که کشاورز مي توانست به ميزان تقريبي 200 کيلو غله در آن بپاشد .


4-    برکار barkaar  :  به زميني معادل چهل قدم در چهل قدم را برکار مي گفتند .


5-    شَپ shap   : شپ در واقع نصف برکار بود و به زميني به وسعت 20 قدم در 20 قدم گفته مي شد .


6-    قدم : به فاصله ي بين دو کف پا در گام برداشتن بين پرشتاب و معمولي گفته مي شد . در قدم کردن معمولا يک نفر که مورد تاييد ديگران بود ، زميني را قدم مي کرد و ديگران در کارش دخالتي نمي کردند . او سعي مي کرد پايش را تا آنجا  جلو بگذارد که در راه رفتنش خللي پيش نيايد . در هنگام قدم کردن ، فاصله ي بين دو قدم ، از راه رفتن معمولي بيشتر بود .


7- رغال reghaal  : فاصله ي تقريبي بين 20 سانتي متر بود . وقتي کشاورز با خر يا قاطر خيش مي کرد ، هر رديف که پيش مي رفت عسل (فلزي که به خيش وصل بود تا زمين را بشکافد ) به  پهناي تقريبي بيست سانتي متر ، زمين را شيار مي زند که به هر رديف ، يک رغال مي گفتند . بنابراين کشاورز براي شخم زدن زميني به وسعت 10 متر در 10 متر ، مي بايست تقريبا 50 بار خيش کنان برود و برگردد تا آن وسعت را به طور کامل شخم بزند .


____________


 منبع : گفتار محمد جعفر غلامي

آشنايي با بنار آب شيرين قسمت چهل و هفتم / محمد غلامي

$
0
0

کشاورزي  2


زمين ها ي بنار از لحاظ موقعيت و کيفيت يکسان نيستند و گاه تفاوت آنان زمين تا آسمان است .


زمين ها از نظر موقعيت   :


چم (حوضه ي رود )


جارو ( زميني که در روزگاري دور ، بستر رود بوده )


شووه  ( زمين پست )


 مازه  ( زمين بلند )


از لحاظ کيفيت :


چيتي ( زمين نرم و ماسه اي )


سوخ زار ( زمين شوره زار )


مشيل ( زمين سخت که تا باران نبارد ، نمي شود آن را شخم زد . )


نرمون ( زميني که هميشه مي شود آن را شخم زد. )


چون در بخش هاي قبلي در اين باره مختصري گفته شده ، نيازي به تکرار نيست . تنها مي توان گفت که زمين هاي چم به واسطه ي آبرفتي بودن ، مناسب ترين خاک ها را دارند و غله کار ها نيز در درجه ي دوم اهميت قرار مي گيرند . شوره زار ها نيز يا غله در آنان کاشته نمي شد يا بسيار اتفاق مي افتاد که کاشته مي شد ولي غله اي يکسان به دست نمي آمد .


کشاورزي در بنار بيشتر حول سه محور مي چرخد :


 الف :  کاشت  غلات


ب : کاشت هندوانه ( لاله )


 ج : کاشت  نخل


اکثريت مردم بنار به جز تعداد انگشت شماري از آنان ، کشاورز بودند .  در زمان ميرزا محمد خان غضنفرالسلطنه برازجاني ، از رود خانه ي محمد آباد (دهقايد ) ، آبي در جويي بزرگ به سمت غرب هدايت مي شد . اين جوي که از  بيابان هاي شمال شاه درويشان مي گذشت ، از فاصله ي بين کمرهاي جارود زيارت به سوي بنار مي آمد و درست در همين جايي که جوي آب فعلي از زير جاده ي بنار زيارت مي گذرد ، مي گذشت و به صفي آباد مي رفت و به جوي « آذر نيا » معروف بود . دره ي آسيو که در سمت شمال زيارت واقع شده نيز شايد به واسطه ي همين آب بوده که آسيابي در آن فعال بوده است . دربين بنار و صفي آباد زميني وجود دارد که به آن « جازيره » مي گويند و در زماني که آن آب جريان داشته ، در آن جا « زيره » مي کاشتند و اکنون اين نام خود مويد اين مطلب نيز است . البته درشرق  صفي آباد، در فاصله تقريبي بين محمد ترک تا آن روستا و  در کنار رودخانه گارو ( گاورو ) نيز وجود داشت که با اسب و قاطر از رودخانه آب مي کشيدند و کشاورزي مي کردند و صفي آباد به واسطه ي کشاورزي فعالي که داشته ،  در واقع صيفي آباد بوده است . بعد ها در سال 1342 در پي اجراي طرح اصلاحات ارضي ، آن جوي را باز سازي کردند و مردم بنار نيز براي حفر آن به کار مشغول شدند. آنان کار را به صورت قنترات ( کنترات ) بر مي داشته و سهم خود را با بيل حفر کرده و به خانه برمي گشتند و از جمله مواجب آنان  به جاي پول ، نيز قند ، روغن و آرد بود . مردم نه تنها از آرد استفاده مي کردند بلکه از کيسه ي آن نيز براي فرزندان خود لباس مي دوختند .


 


 

ربع قرن پيش در چنين ماهي . قسمت چهل و ششم / محمد غلامي

$
0
0

 آذر ماه 1368


1-                 پنج شنبه 2 آذر1368


امروز تيم فوتبال بنار آب شيرين با تيمي از بازاريان برازجان بازي کرد و 1-0 آن تيم را شکست داد . نکته ي جالب بازي اين بود که يدالله کهنسال و سليمان کهنسال براي بازاريان بازي کردند . بنار دراين بازي لباس قرمز دانمارکي پوشيده بود و گل توسط جمشيد زاهدي به دست آمد . بازيکنان بنار :


حبيب زماني ، ابراهيم بوستاني ، اسماعيل ابراهيمي ،  محمد غلامي ، صدرالله نعمتي ، حسين نوشيرواني ، رضا ممنون (پرويز نوشيروان ) ، حسينقلي زماني (رضا ممنون ) ، عباس زماني ، احمد زماني ، خليل سليمي .


2-                دو شنبه 6 آذر 1368


تيم فوتبال معلمين مدرسه ي راهنمايي زيارت با تيم معلمين دبستان هاي زيارت ، بنار و صفي آباد مسابقه ي فوتبال دوستانه برگزار کرد که مدرسه ي راهنمايي 2-0 مغلوب شد .


3-                پنج شنبه 9 آذر 1368


در ارتباط با برگزاري جام وحدت در بنار ، شب در مسجد صاحب الزمان (عج) بنار جلسه اي برگزار شد و تصميماتي اتخاذ گرديد . دراين جلسه ابتدا توسط اسماعيل ابراهيمي ، قرآن تلاوت شد سپس ابراهيم زماني فرزند حسنعلي ضمن خير مقدم به مسئولين تيم ها و حاضران در جلسه ، پيرامون نحوه ي برگزاري بازي ها سخناني بيان کرد آنگاه متن آيين نامه ي بازي ها که توسط محمد غلامي نوشته شده بود ، به وسيله ي مسئولين تيم ها امضا شد . بعد از آن قرعه کشي انجام گرفت و در پايان از حاضران پذيرايي شد . تيم ها در دوگروه چهار تيمي به اين صورت قرار گرفتند :


گروه الف : پيروزي بنار - استقلال زيارت - پرسپوليس آبپخش - شاهد دهنو


گروه ب : برق آبپخش - اميد دهقايد - آزادي زيارت - خوش مکان


4-                جمعه 10 آذر 1368


در ديداري دوستانه وتدارکاتي ،  تيم فوتبال بنار 2-0 درمقابل اميد دهقايد شکست خورد . دراين بازي يک پنالتي نيز توسط امرالله زاهدي به هدر رفت . بازيکنان بنار :


حبيب زماني ( دروازه بان ) – رسول زماني ( اسماعيل ابراهيمي) ، عباس زماني ، ابراهيم بوستاني و محمد غلامي (مدافعان ) – خليل سليمي (صدرالله نعمتي ) ، ابراهيم خدادادي (رضا ممنون ) و امرالله زاهدي (هافبک ها ) يدالله کهنسال ، مرتضي زماني (جمشيد زاهدي ) و حسين نوشيرواني ( مهاجمان )


5-                شنبه 11 آذر 1368


امروز آسمان بنار باراني بود و از ابتداي صبح تا شب ، يکريز باران مي باريد .


6-                يک شنبه 12 آذر 1368


نم نم باران تا امروز نيز ادامه داشت .


 امروز اولين ميني بوس بنار که توسط اسد زماني و حيدر صديقي خريداري شده بود ، کنار جاده آمد .


7-                دوشنبه 13 آذر 1368


باران از ساعت 10 شب آغاز شد و چنان باريد که حياط ها لبريز از آب شده و به زحمت آب منازل ،  بيرون مي رفت .


8-                سه شنبه 14 آذر 1368


بر اثر طغيان رودخانه ي بنار ، آب تا سيل بند آمد و بسيار تماشايي و زيبا بود .


9-                پنج شنبه 16 آذر 1368


بازي افتتاحيه ي جام اتحاد و همبستگي در بنار برگزار شد . ابتدا دو تيم اميد دهقايد و برق آبپخش در کنار هم صف کشيدند و آياتي از قرآن کريم توسط يکي از بازيکنان دهقايد خوانده شد آنگاه ابراهيم زماني فرزند حسنعلي ضمن سخناني کوتاه ، به تيم هاي حاضر خوش آمد گفت . بازي با قضاوت محمد کهنسال آغاز شد که به نتيجه ي 1-1 مساوي انجاميد .


10-           جمعه 17 آذر 1368


چون قرار بود عصر امروز ديدار استقلال و پرسپوليس در تهران برگزار شود ، لذا بازي تيم هاي استقلال زيارت و پرسپوليس آبپخش در چهار چوب جام وحدت و همبستگي ، صبح امروز در بنار برگزار شد که پرسپوليس آبپخش توانست با يک گل از سد استقلال زيارت بگذرد . داوري اين ديدار به عهده ي ابراهيم زماني از بنار بود .


11-            يک شنبه  19 آذر 1368


ديشب مادر حاج غلام و عمه ي مرتضي نوشيرواني در گذشت و ظهر امروز در قبرستان بنار دفن شد .


12-           سه شنبه 21 آذر 1368


امروز از ابتداي روز تا انتهاي شب باران مي باريد . اين باران تا چند روز بعد هم ادامه يافت .


13-            پنجشنبه 23 آذر 1368


اين روزها آسمان بنار به شدت باراني است و امروز خورشيد حتي يک بار هم به بنار سرک نکشيد .


14-            جمعه 24 آذر 1368


 


به دليل بارندگي امروز و روزهاي گذشته ، بازي جام وحدت و همبستگي امروز برگزار نشد  .


_________________


منبع : دفتر ياد داشت هاي روزانه ي محمد غلامي

باران / امان الله ابراهيمي

$
0
0

   باران ، رحمت و نويد بهاران . هواي بنار باراني شد تا اين شعرها از شاعر اين ديار ، به دستمان برسد  :


*********************


صدايِ صاعقه ياد آورِ ايامِ ديرين شد


دلم مشتاقِ نان بر آتشِ خوش رنگِ سرگين شد


خيالِ « نون کادي » در کنارِ چاله ، هوشم برد


تمامِ بند بندِ من ، بنارِ آب شيرين شد


*******************


از صوتِ ناودان دلِ من بي قرار شد


روحم به بالِ خاطره هايش سوار شد


شد روزگارِ کودکي ام از سخاي ابر


بارانِ نو بهار صفاي بنار شد


 


 


 

Viewing all 2162 articles
Browse latest View live




Latest Images